بزهكارى نوجوانان و جوانان يكى از مقولههاى مهم در حوزه مسائل جوانان به شمار ميآيد كه در سطح ملى و بينالمللى توجه زيادى را به خود معطوف داشته است؛ چنان که پيشگيرى از بزهكارى و اصلاح بزهكاران جوان و نوجوان، يكى از محورهاى عمده سياست گزاريهاى ملى بسياري ازکشورها درمورد جوانان مي باشد. آمارها نشان ميدهند كه بيشتر مناطق جهان طى دهه گذشته با مشكل افزايش بزهكارى و جرائم در ميان جوانان مواجه بودهاند و اين امر در كشورهاى در حال گذار شدت بيشترى داشته است. در سطح بينالمللى نيز كنفرانسها، كنگرهها، همايشها و كارگاههاى علمى متعددى در خصوص اين موضوع به ويژه طى دو دهه اخير برگزار شده است و «برنامه عمل جهانى براى جوانان تا سال 2000 و پس از آن» نيز موضوع بزهكارى را به عنوان يكى از ده حوزه اولويتدار براى رسيدگى به امور جوانان تعيين كرده است. اين امر در مورد مراكز علمى و دانشگاهى نيز صادق ميباشد و هم اكنون در رشتههايى همچون : حقوق و روان شناسى، درس خاصى موسوم به بزهكارى نوجوانان يا اطفال به عنوان يكى از دروس اصلى دانشگاهى گنجانيده و ارائه مي گردد ـ علاوه بر آن كه در مراكز علمى مربوط به مطالبات جوانان نيز به اين مسئله به عنوان يك موضوع مهم تحقيقاتى نگاه ميكنند. ريشه اين توجه خاص به مسئله بزهكارى نوجوانان را ميتوان در اذعان عمومى به اين نكته جستجو كرد كه رفتارهاى خلاف قانون نوجوانان، ماهيتى متفاوت با جرائم بزرگسالان دارد و به همين دليل بايد به گونهاى متفاوت از بزرگسالان با آنان برخورد كرد. در اين زمينه، متخصصان رشتههاى مختلف علوم انسانى نقش ايفا كردهاند، اما نقش روانشناسى بويژه «روانشناسى رشد» از برجستگى خاصى برخوردار است؛ به گونهاى كه مى توان از سيطره روان شناسى بر بحث بزهكارى نوجوانان سخن گفت. در حال حاضر، بيشتر كتابهاى مربوط به اين حوزه با چنين نگرشى تأليف ميشود و حاصل جمع تخصص كارشناسان حقوق و روان شناسى به شمار ميآيد.
اعتماد به نفس
در ميان خصلت هاى انسانى و فضيلت هاى اخلاقى، برخى چنان با اهميت اند كه مى توان از آنها به «صفات سرنوشت ساز» يادكرد. خودباورى يا اعتماد به نفس، از شمار اين گونه فضايل روحى است. خودباورى، انواعى دارد كه آشنايى با آنها، براى همگانْ مفيد و بلكه لازم است، بدين قرار:
1. خودباورى انسانى،
2. خودباورى مذهبى،
3. خودباورى ملّى،
4. خودباورى شخصى.
نخستين نهاد خودباورى و اعتماد به نفس، باور به خودِ انسانى است و توجّه به ماهيتى كه فراتر از حيوان و عالى تر از ماشين است؛ انسان، موجودى است كه استعدادها، ظرفيت ها و زمينه هاى رشد بى كران دارد، خداوند متعال، او را تكريم كرده است، فرشتگان، بر آستان او سجده گزارده اند، با بهترين نظامْ آفريده شده است و مى تواند خداگونه شود و در درون خود، داراى جهانى بزرگ تر است.
اين خودباورى انسانى، در برابر خود باختگى ها و از خود بيگانگى هاى گوناگون، مطرح مى شود. هنگامى كه اين خود باورى انسانى از انسان، رخت بربندد و انسان به خوهاى حيوانى روآورد، هويت حيوانى پيدا مى كند؛ و اگر از عواطف انسانى تهى شود و از كشش ها و گرايش هاى متعالى دور گردد، خصلت هاى ماشينى پيدا مى كند، رايانه متحرّك و ماشين آدمْ نما مى شود و اين، همان «خودباختگى» يا «ديگر شدن )اِليناسيون( است.
خودباورىِ دينى
دين، هويّت ملّى و فردى ما را شكل داده و از ديرباز، با همه چيز ما عجين گشته است. عشق ها، آرمان ها، غم ها، شادى ها و خلاصه، نظام زندگى ما، همه برآمده از آموزه هاى كانون دين است.
دين، با درونْ مايه هاى غنى و زندگى سازى كه دارد و با الگوها، نمادها، شعائر، سنّت ها و ارزش هايش، آشناترين خانه زاد ماست.
ما بايد تمام تلاش هاى خويش را در بستر دين، سامان دهيم و باور داشته باشيم كه دين، بهترين بستر براى رشد و تعالى فردى و اجتماعى است.
مسلمانان در طول تاريخ، در همين بستر، قلّه هاى بلند فرهنگ و تمدّن را فتح كردند. اكنون اگر اين باورْ سست گردد و پذيرش انديشه ها و فرهنگ هاى بيگانه از دين يا مخالف آن گسترش يابد، به از خودبيگانگى دينى دچار خواهيم شد.
امروز، خودباورى دينى به اين معناست كه با عمق جان دريابيم كه «الإسْلامُ يَعْلُو وَ لا يُعْلى عليه.. اسلام، از هر مكتب و هر بينشى بالاتر و والاتر است و هيچ مكتبى بر آن، برترى ندارد» و باور داشته باشيم كه اسلام، تنها دين مورد قبول خداوند است. روشن است كه چنين باورى، تنها مى تواند با آگاهى و كسب معارف دينى و تجربه هاى معنوى به دست آيد.
خودباورى ملّى
ما به عنوان يك ملّت با پيشينه درخشان فرهنگى و نقش كار ساز در تمدّن اسلامى و بشرى و داراى سهم قابل توجّه در پيشبرد دانش جهانى، پيوسته در طول تاريخ، شايستگى هاى خويش را نشان داده ايم. اكنون نيز بايد با باور كردن ظرفيت ها، استعدادها و توانايى هاى ملّى، سرنوشت خود را در جهان كنونى، رقم بزنيم و حاكميت هاى فكرى و فرهنگى بيگانه را نپذيريم. خودباورى ملّى، در برابر از خود بيگانگى ملّى و در برابر خودباختگى نسبت به فرهنگ ها و تمدّن هاى بيگانه است.
اعتماد به نفس
در ميان خصلت هاى انسانى و فضيلت هاى اخلاقى، برخى چنان با اهميت اند كه مى توان از آنها به «صفات سرنوشت ساز» يادكرد. خودباورى يا اعتماد به نفس، از شمار اين گونه فضايل روحى است. خودباورى، انواعى دارد كه آشنايى با آنها، براى همگانْ مفيد و بلكه لازم است، بدين قرار:
1. خودباورى انسانى،
2. خودباورى مذهبى،
3. خودباورى ملّى،
4. خودباورى شخصى.
نخستين نهاد خودباورى و اعتماد به نفس، باور به خودِ انسانى است و توجّه به ماهيتى كه فراتر از حيوان و عالى تر از ماشين است؛ انسان، موجودى است كه استعدادها، ظرفيت ها و زمينه هاى رشد بى كران دارد، خداوند متعال، او را تكريم كرده است، فرشتگان، بر آستان او سجده گزارده اند، با بهترين نظامْ آفريده شده است و مى تواند خداگونه شود و در درون خود، داراى جهانى بزرگ تر است.
اين خودباورى انسانى، در برابر خود باختگى ها و از خود بيگانگى هاى گوناگون، مطرح مى شود. هنگامى كه اين خود باورى انسانى از انسان، رخت بربندد و انسان به خوهاى حيوانى روآورد، هويت حيوانى پيدا مى كند؛ و اگر از عواطف انسانى تهى شود و از كشش ها و گرايش هاى متعالى دور گردد، خصلت هاى ماشينى پيدا مى كند، رايانه متحرّك و ماشين آدمْ نما مى شود و اين، همان «خودباختگى» يا «ديگر شدن )اِليناسيون( است.
خودباورىِ دينى
دين، هويّت ملّى و فردى ما را شكل داده و از ديرباز، با همه چيز ما عجين گشته است. عشق ها، آرمان ها، غم ها، شادى ها و خلاصه، نظام زندگى ما، همه برآمده از آموزه هاى كانون دين است.
دين، با درونْ مايه هاى غنى و زندگى سازى كه دارد و با الگوها، نمادها، شعائر، سنّت ها و ارزش هايش، آشناترين خانه زاد ماست.
ما بايد تمام تلاش هاى خويش را در بستر دين، سامان دهيم و باور داشته باشيم كه دين، بهترين بستر براى رشد و تعالى فردى و اجتماعى است.
مسلمانان در طول تاريخ، در همين بستر، قلّه هاى بلند فرهنگ و تمدّن را فتح كردند. اكنون اگر اين باورْ سست گردد و پذيرش انديشه ها و فرهنگ هاى بيگانه از دين يا مخالف آن گسترش يابد، به از خودبيگانگى دينى دچار خواهيم شد.
امروز، خودباورى دينى به اين معناست كه با عمق جان دريابيم كه «الإسْلامُ يَعْلُو وَ لا يُعْلى عليه.. اسلام، از هر مكتب و هر بينشى بالاتر و والاتر است و هيچ مكتبى بر آن، برترى ندارد» و باور داشته باشيم كه اسلام، تنها دين مورد قبول خداوند است. روشن است كه چنين باورى، تنها مى تواند با آگاهى و كسب معارف دينى و تجربه هاى معنوى به دست آيد.
خودباورى ملّى
ما به عنوان يك ملّت با پيشينه درخشان فرهنگى و نقش كار ساز در تمدّن اسلامى و بشرى و داراى سهم قابل توجّه در پيشبرد دانش جهانى، پيوسته در طول تاريخ، شايستگى هاى خويش را نشان داده ايم. اكنون نيز بايد با باور كردن ظرفيت ها، استعدادها و توانايى هاى ملّى، سرنوشت خود را در جهان كنونى، رقم بزنيم و حاكميت هاى فكرى و فرهنگى بيگانه را نپذيريم. خودباورى ملّى، در برابر از خود بيگانگى ملّى و در برابر خودباختگى نسبت به فرهنگ ها و تمدّن هاى بيگانه است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات:
*دسته بندی :ورد
*نوع فایل : doc ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
*تعداد صفحه 20 صفحه
*قسمتی از متن :